توضیحات
کتاب رویای پرواز در بی نهایت نوشته ی برندون ساندرسون
در این داستان، بقایای نژاد انسان ها که شکست خورده، داغون و تقریبا رو به نابودی هستند، در سیاره ای حبس شده اند و دائما مورد حمله جنگجویان سیاره ای بیگانه و مرموز قرار می گیرند. اسپنسا که دختر نوجوانی است و در میان آنها زندگی می کند، آرزو دارد خلبان شود. وقتی تکه های یک سفینه قدیمی را پیدا می کند، متوجه می شود که رویایش می تواند محقق شود. او اول باید این سفینه را تعمیر کند و با آن دوره پرواز ببیند. بعد از آنجایی که این سفینه جان دارد و منحصر به فرد است، باید این دستگاه عجیب و غریب را راضی کند تا او را کمک کند. برندون نویسنده داستان، بعد از داستان قبلی اش، ایده skyward که دختر و سفینه ستاره ای است به ذهنش خطور کرد. سفر این دختر و مواجهه او با مشکلات نیروهای درون و بیرون و تجربیات او لحظات فوق العاده و سینمایی را خلق کرده که باعث می شود تا خواننده با اتفاقات همراه شده، بخندد و گاهی گریه کند. این داستان پایانی هیجان انگیز دارد و خواننده تا آخر داستان دوست ندارد دست از خواندن کتاب بردارد.
بخشی از کتاب
مادرم همیشه می گفت فقط آدم های نادان در سطح زمین اوج می گیرند و به خطر انداختن جان آدمیزاد به این شکل، کاری احمقانه است. نه تنها دائما خرده سنگ و خاک از آن ناحیه می ریخت، بلکه هرگز خبردار نمی شدی که کرل چه موقع حمله می کند. درست است پدرم هر روز در همان سطح زمین به سفر می رفت چون او یک خلبان بود و ناچار. با توجه به طرز فکر مادرم، او خیلی نادان بود، اما از نظر من او همیشه خیلی شجاع بود. بعد از سالها خواهش و تمنا بالاخره یک روز با کمال تعجب قبول کرد که من را با خودش سر کارش ببرد. هفت سالم بود، اما در ذهن خودم کاملا بزرگ و توانمند بودم. پشت سر پدرم با سرعت می رفتم و با چراغی در دستم، غار پر از خرده سنگ روشن می شد و…
درباره ی نویسنده
برندن سَندرسون (به انگلیسی: Brandon Sanderson) (زاده ۱۹ دسامبر، ۱۹۷۵) نویسنده اهل آمریکا است. او بیشتر به خاطر سری زاده مه و دست داشتن برای به اتمام رساندن کتاب خیالپردازی حماسی چرخ زمان، نوشته رابرت جوردن بعد از مرگ وی، شناخته شدهاست. در اوت سال ۲۰۱۰، ساندرسون اولین قسمت از مجموعه کتابهای دهگانه استورملایت آرکایو، با نام طریق شاهان را منتشر کرد. برندون سندرسون زاده لینکلن، نبراسکا است. او در حال حاضر در یوتا، آمریکن فورک زندگی میکند. سندرسون در دوران کودکی خواندن را دوست داشت اما هنگامی که دیگران کتابی به او پیشنهاد میکردند، علاقه خود را برای خواندن از دست میداد، تا اینکه در کلاس هشتم معلم زیرک او، خانم ریدر کتابی به نام «قاتل اژدها» نوشته باربارا هامبلی را به او داد.